ســـــربه ھــــــــوایی ھـــــای یــــــک دخــــ♥ــتر ســـــر به زیــــــر!!
هستــــــــــی...؟نیســـــــــت.......!!!!!
-اين اشکها از قلبي ست که شبيه دخترکي لجباز،فقط توراميخواهد...ازبازي باخاطرات خسته شده...! -ببار باران سفرکرده اي دارم،که يادم رفته پشت پايش آب بريزم...! -از حقيقت هاي تلخ خسته ام...يک دروغ شيرين بگو،"بگو دوستت دارم". -گاهي به سرم ميزند،بزنم زير همه چيز وهمه چيز!اما سر،که کاره اي نيست،اين "دل"است که فرمانروايي ميکند...! -براي تو ميميرم...تو فقط وانمود کن که تب کرده اي...همين کافيست..! -تو+خاطراتت+دستانت+لبخندت+عشقت...!چند نفر به يک نفر؟! -خورشيد را درآغوش گرفته اي،پاهايت رابه بوسه دريا سپرده اي،موهايت رابه دست نسيم...چه خوش غيرتم من! -دلي که اندوه دارد،نيازبه شانه دارد نه نصيحت...کاش همه ميفهميدند..!